مجموعه پندارگن جلد پنجم آب سیاه
نویسنده: دی جی مک هیل
منبع فایل اصلی: سایت فارست
درست در هنگامی که بابی پندراگن پانزده ساله فکر می کند به درک هدفش در مقام یک مسافر رسیده است (محافظت از قلمروهای هالا در برابر سنت دین خبیث) با گزینه نا ممکنی رو به رو می شود . ساکنان ایلانگ در معرض خطر نابودی در اثر میکروبی ناشناخته اند . بابی برای جلوگیری از بروز این خطر تنها یک راه دارد و آن آوردن پادزهر از قلمرویی دیگر است . از آنجا که قوانین مسافری جا به جا کردن وسایل بین قلمرو ها را ممنوع کرده ، اگر بابی بخواهد ایلانگ را نجات دهد ، خودش ، دوستانش و آینده تک تک موجودات هالا را به خطر خواهد انداخت .
ادامه مطلب ...
مجموعه پندارگن جلد چهارم ویروس واقعیت
نویسنده: دی جی مک هیل
تایپ و انتشار: سایت دوران اژدها
قلمروی ویلاکس در اوج آرامش و هماهنگی است. بابی پندراگن پانزده ساله در تعقیب سنت دین شیطان صفت، وارد این قلمرو میشود ولی درمی یا بدکه ویلاکس در صلح و آرامش است چرا که خلوت و متروک شده است. ساکنان ویلاکس به راهی دست یافته اند که از آن طریق میتوانند وارد سرزمین آرزوهایشان شوند ودر آنجا هر کسی که می خواهند باشند و در هر جایی که می خواهند زندگی کنند در حالی که بدنشان در جای ثابتی قرار دارد.
ادامه مطلب ...
مجموعه پندارگن جلد سوم دنیای بدون جنگ
نویسنده: دی جی مک هیل
تایپ و انتشار: سایت دوران اژدها
بابی پندراگن 14 ساله مانند پسرهای دیگر هم سالش نیست. دایی بابی مسافر است و چنانچه بابی آموخته معنای آن این است که دایی پرس در طی سفرهایی که می رود، هر جا با مشکل وسیع و دامنه داری برخورد کند، مسئولیت حل آن را بر عهده دارد. ماموریتش نجات کهکشانها از هرگونه شر و پلیدی است . اکنون او بابی را نیز همراه با خود به این سفرها می برد. بابی هنوز از اولین تجربه پر ماجرایش در دندارن برنگشته خود را در قلمرو کلرال می یابد، در کره پهناوری که سراسر آن را آب فرا گرفته است.
ادامه مطلب ...
مجموعه پندارگن جلد دوم فار شهر گمشده
نویسنده: دی جی مک هیل
تایپ و انتشار: سایت دوران اژدها
بابی پندراگن 14 ساله مانند پسرهای دیگر هم سالش نیست. دایی بابی مسافر است و چنانچه بابی آموخته معنای آن این است که دایی پرس در طی سفرهایی که می رود، هر جا با مشکل وسیع و دامنه داری برخورد کند، مسئولیت حل آن را بر عهده دارد. ماموریتش نجات کهکشانها از هرگونه شر و پلیدی است . اکنون او بابی را نیز همراه با خود به این سفرها می برد. بابی هنوز از اولین تجربه پر ماجرایش در دندارن برنگشته خود را در قلمرو کلرال می یابد، در کره پهناوری که سراسر آن را آب فرا گرفته است.
ادامه مطلب ...
مجموعه پندارگن جلد اول تاجر مرگ
نویسنده: دی جی مک هیل
تایپ و انتشار: سایت دوران اژدها
بابى پندراگن به ظاهر پسرى عادى است. خانه و خانواده، و حتى سگ محبوبى به نام مارلى دارد. ولى خصوصیت بسیار ویژهاى نیز دارد. قرار است اودنیا را نجات بدهد. این ماجرا تنها به زمینى که می شناسیم، ختم نمیشود. بابى کم کم به این درک میرسد که زندگى در این جهان چنان که او تصور میکرده، نیست. اما پیش از آن که بتواند مخالفتى از خود نشان بدهد به گستره ى دیگرى به نام دندارن کشیده میشود، به قلمرویى که ساکنانش موجوداتى عجیبند، فرمانرواى مستبد و جادوگرى بر آن حکومت میکند و گرفتار انقلاب خطرناکى است.
ادامه مطلب ...
نویسنده: آنتونی هوروویتس
لیندا جیمز این جوری مرد.
او قدم زنان از هایدپارک در وسط لندن می گذرد که متوجه می شود وضع هوا خراب شده است. آسمان به رنگ زشتی است. سیاهی شی نیست، بلکه ارغوانی مرتعش سنگینی است که از نزدیک شدن توفان خبر می دهد. ابرها آشفته و متلاطم هستند، و لحظاتی بعد، نور درخشانی همچون چنگال صاعقه در تمام طول رود تایمز برق می زند. می گویند هنگام توفان دو کار نباید انجام داد؛ اول اینکه تلفن نکنی؛ دوم اینکه زیر درخت پناه نگیری.....
نویسنده: آر ال استاین
من در نیویورک زندگی می کنم و وقتی در یک چنین مکان شلوغ و پر سر و صدایی زندگی می کنی، ناخواسته مکاشفات زیادی به گوش ات می خورد.
بعد از ظهر داشتم از مدرسه ی راهنمایی محله مان عبور می کردم، اتفاقی شنیدم که دو تا پسر با هم جر و بحث می کردند.
پسر قد بلند که کلاه بیس بال به سر داشت گفت: تو از ترس می افتی می میری و این چیز عجیب و غریبی نیست، زیاد اتفاق می افتد.
دوستش جواب داد ک امکان ندارد... غیر ممکن است که آدم با دیدن یک چیز وحشتناک جابه جا بمیرد.
نویسنده: آر ال استاین
در زمان های بسیار قدیم، در یک روز تابستانی، زمانی که پرنده هایی به بزرگی ابرها در آسمان ها پرواز می کردند، پسری به نام ند از میان جنگل های پر از شاخ و برگ و بسیار سبز و پر از تپه گذشت. ند فقط یک سیب در کوله پشتی اش داشت و یک نقشه دست نویس خام از قلمرو پادشاهی.
لباس دهاتی لکه دار و چروکش خیس عرق بود. موهای بلند قهوه ای خیس در هم برهم او از زیر کلاه قرمز روی پیشانی آفتاب خورده اش ریخته بود.
هری پاتر و سرنوشت نامعلوم ( ناقص )
نویسنده: گودریک گریفندور
خسته و بی حال روی صندلی نشسته بود. چشمانش را روی هم گذاشته بود و حوادث اخیر فکر می کرد در اولی هفته ی تابستان مجبور شده بود بعد از یک جلسه ی 4 ساعته با وزیران، فرماندهان ارتش و پلیس و هیئت رئیسه ی مجلس اعلام حکومت در نظامی لندن کند که البته این کارش موجب نارضایتی تعدادی از کشورها شده بود به طوری که کشورهایی مثل بلغارستان، اسپانیا و چند کشور دیگر تا پایان جکومت نظامی در پایتخت سفارت خود را تعطیل و اقدام به خروج تبعه های خود از این کشور کردند.
ادامه مطلب ...
نویسنده: آنتونی هوروویتس
ماجرا مثل خیلی از داستان های دیگر در یک سوق یا بازار سرپوشیده ای در مراکش شروع شد.
گفته می شد در سوق به تعداد اجناسی که وجود دارد داستان هست. اگر زمانی در یکی از ده ها کوچه پس کوچه شلوغی گم شدید که مغازه ها و دکه های کوچکش از شنگینی بار هزاران چیز، از زلم زیمپو و شیشه های ادویه گرفته تا قالی و دانه های قهوه، خم شده بودند، متوجه خواهید شد که این ماجرا هم باید به قصه های هزار و یک شب اضافه شود.