داستان این کتاب درباره مردگان است که شب هنگام خواب از قبر بیرون می آیند و خون اشخاص را میمکند ، این داستان روایتی است از شهر کوچکی در شمال غربی لوئیزیانا که در آن پیشخدمتی زندگی می کند. مجموعه خون واقعی زندگی باور نکردنی این پیشخدمت را تعریف می کند. در طی داستان این پیشخدمت به دلیل توانایی بالای خواندن و نوشتن و یک سری کارهای فوق العاده و هیجان انگیز خود بین همه مردم محبوب می شود، و این خدمتکار که محبوب همه شده به وسیله روح تبهکاران و جادوگران اذیت می شوند، و خون آشامها چگونه خون اشخاص را می مکند .
مجموعه خون واقعی دارای چهارده جلد است که آخرین جلد این سری کتاب در سال 2013 منتشر شده ( توی سایتهای مختلف این مجموعه به عنوان یک سری 8 - 10 - 11 یا 12 جلدی معرفی شده!!! )
ادامه مطلب ...
مجموعه خون واقعی جلد چهارم مرگ پنهان
نویسنده: کارلاین هریس
ترجمه و انتشار: سایت افسانه ها
زمان برگشت از محل کار یادداشتی را پیدا کردم که به در چسبیده بود. در بار مرلات شیفت ناهار تا اوایل بعد از ظهر را بر عهده داشتم اما چون آخر دسامبر بود، هوا زود تاریک می شد. پس دوست پسر سابقم بیل ( بیل کامپتون یا همونطور که طبق معمول در بار مرلات خطاب می شود، خون آشام بیل ) باید پیام را یک ساعت پیش برایم گذاشته باشد. نمی تواند قبل از تاریک شدن هوا بیدار شود.
مجموعه خون واقعی جلد سوم کلوب مردگان
نویسنده: کارلاین هریس
ترجمه و انتشار: سایت افسانه ها
هنگامی که وارد خانه اش شدم، بیل روی کامپیوتر قوز کرده بود. این، یک صحنه ی کاملا آشنا در یکی دو ماه گذشته بود. تا چند هفته ی گذشته، هر گاه به خانه می آمدم کارش را رها می کرد. حالا انگار کیبورد او را به خودش جذب کرده بود. در حالیکه نگاهش را به صفحه دوخته بود، گفت سلام عزیزم . یک بطری خالی، خون واقعی از نوع O روی میز کنار کیبورد بود. حداقل یادش بود که چیزی بخورد. بیل، تی شرت و جین، بلکه شلوار کتانی و پیراهن شطرنجی سبز و آبی می پوشید. پوست او درخشان بود و موهای تیره ی ضخیمش، بوی اسانس گیاهی می داد. او برای جذب هر زنی کافی بود...
مجموعه خون واقعی جلد دوم زندگی مرده وار در دالاس
نویسنده: کارلاین هریس
ترجمه و انتشار: سایت افسانه ها
اندی بلفلور، مست مست شده بود. و این برای او یک حالت عادی نبود - باور کنید؛ من همه ی مست های بن تمپس را می شناسم. چند سال کار کردن در بار سم مرلات، من را به قدر کافی با این افراد آشنا کرده. اما اندی بلفلور، پسر یکی از افراد بومی منطقه و کارآگاه نیروی انتظامی بون تمپس، هیچ گاه در بار مرلات مست نکرده بود؛ و من هم آنقدر کنجکاو بودم که به این فکر کنم که چرا امشب یک استثنا بود.....
ادامه مطلب ...
مجموعه خون واقعی جلد اول مرگ تا تاریکی
نویسنده: کارلاین هریس
ترجمه: کاری از سایت افسانه ها
وقتی که به بار آمد، مدت ها بود که منتظر دیدن یک خون آشام بودم.
از وقتی که چهار سال پیش خون آشام ها از تابوت بیرون آمدند ( همان طور که با خنده به داخل آن رفته بودند)، امیدوار بودم که یکی از آن ها به بون تمپس بیاید. در شهر کوچک مان از همه ی اقلیت های دیگر داشتیم - چرا از جدیدترین شان، که قانونا مرده حساب می شدند، نداشته باشیم؟ - اما لوئیزینای شمالی با آن حال و هوای روستایی اش خیلی هوس خون آشام ها را نداشتف از سوی دیگر نیواورلئان، مرکزی واقعی برای آن ها بود - یک چیز کاملا آن رایسی ، درسته ؟
ادامه مطلب ...
مجموعه پندارگن
نویسنده: دی جی مک هیل
مجموعه 10 جلدی پندراگن نوشته دونالد جیمز مک هیل معروف به دی جی مک هیل نویسنده آمرکایی است .
بابى پندراگن به ظاهر پسرى عادى است. خانه و خانواده، و حتى سگ محبوبى به نام مارلى دارد. ولى خصوصیت بسیار ویژهاى نیز دارد. قرار است اودنیا را نجات بدهد. این ماجرا تنها به زمینى که می شناسیم، ختم نمیشود. بابى کم کم به این درک میرسد که زندگى در این جهان چنان که او تصور میکرده، نیست. اما پیش از آن که بتواند مخالفتى از خود نشان بدهد به گستره ى دیگرى به نام دندارن کشیده میشود، به قلمرویى که ساکنانش موجوداتى عجیبند، فرمانرواى مستبد و جادوگرى بر آن حکومت میکند و گرفتار انقلاب خطرناکى است.
ادامه مطلب ...
نویسنده: آر ال استاین
من از بالای شانه های جوانا لوین به جعبه شیشه ای که مومیایی را در آن گذاشته بودند نگاه می کردم. یک علامت کوچک روی تابوت بود که قدیمی بود: هنر مصر باستان ! . دستبند و گردن بند و گوشواره طلایی بلندی داشت که عجیب می درخشید. جوانا گفت : وای چه قدر فوق العاده است. دستش را روی شیشه گذاشت : من این را می خواهم، همین را می خواهم. سرم را تکان دادم: این مال چهار هزار سال پیش است. جوانا احتمالا میلیون ها می ارزد. جوانا من را کنار زد و گفت : تولد من است چرا من نتوانم چند تا هدیه برای خودم بردارم؟
ادامه مطلب ...
نویسنده: آر ال استاین
اسم اصلی داستان رقص هالووین هست که توی داستان به علت این نامگذاری میشه پی برد اما ترجمه شده مهمانی هالووین که البته باز هم به داستان ربط داره.
خیلی ترسیده بودم، تا سر حد مرگ ترسیده بودم، و به واژه هایی گوش می کردم که امیدوار بودم هرگز آن ها را نشنوم! مادرم می گفت: ما مهمانی هالووین را در خانه ی خدمان برگزار می کنیم. فوق العاده است، مگر نه ؟
ادامه مطلب ...
نویسنده: آر ال استاین
یک شب وقتی بچه بودم، یک پرستار بچه به خانه ی ما آمد. او جوان و جذاب بود و فکر می کردم که یک شب خوش خواهم داشت ولی اشتباه می کردم. به محض این که پدر و مادرم از خانه رفتند، خانم پرستار شروع کرد برای من داستان های عجیب و غریب تعریف کردن، مثلتا داستان هایی در مورد پسر بچه ی دو سری که به مدرسه ای می رفت که او آن جا درس می داده، یا معلم مرده ای که هنوز سر کلاس می رود و دانشمندی که مغز آدم های زنده را توی تنگ ماهی می گذاشت و آن ها را با خودش به مهمانی می برد و پسر بچه ای هم سن و سال من که آبششی زیر گلویش داشت و فقط می توانست زیر آب نفس بکشد.
فن فیکشن چشم ققنوس ( ناقص )
نویسنده: منا روزبهانی
1 مارس سال 1861 شمال آمریکای جنوبی عمارت اربابی چارلستون
دختر خدمتکار می دوید. ده دقیقه ی پیش از طرف اربابش احضار شده بود و تاخیر بیش از این موجب می شد که تنبیه شود. خدمتکار از اربابش می ترسید، همه از او می ترسیدند. تنبیه هایی که او برای افراد تحت فرمانش در نظر می گرفت، اغلب بدنی بودند و بیشتر اوقات خودش اجرایشان می کرد، بسیار بی رحمانه. از شنیدن ضجه ی آن ها خوشش می آمد. برده ها هم یاد گرفته بودند تا جایی که می توانستند زیر شلاق های او فریاد بکشند، بلکه زودتر خلاص شوند. بیشتر مرگ و میر در آن عمارت مربوط به همین علاقه ی ارباب می شد.